پای شبکه های تلویزیونی

نويسنده: سيد رضا صائمي

همان‌گونه كه هر يك از انسان‌ها داراي خصلت‌ها، نام، چهره و تيپولوژي خاص خود هستند كه آنها را از ديگران متمايز مي‌كند، پديده‌هاي مجازي نيز داراي هويت و شناسنامه مخصوص به خود هستند كه بتدريج و بنا بر عملكرد و كاربردهايي كه دارند به اين هويتمندي مي‌انجامند.
از سوي ديگر، انسان‌ها به دليل قوه تخيل و ذهن تصويرسازي كه دارند از اشيا و پديده‌هاي بي‌جان پيرامون زندگي‌شان نيز موجودي هويتمند خلق مي‌كنند و به آن جان مي‌دهند؛ مثل انيميشن‌هايي كه مثلا خانه يا اتومبيل در آن حرف مي‌زنند و همچون يك موجود زنده و هوشمند عمل مي‌كنند.
اين تصويرسازي، خاصيت ذهن خلاق و تخيل‌پرور انسان است كه سعي مي‌كند با پديده‌ها و اشياي پيرامونش تعاملي پويا برقرار كند. نمونه بارز اين ميل را مي‌توان در صنعت انيميشن‌سازي پي گرفت. اگر دقت كرده باشيد، بيشتر ما از روزهاي هفته يا اعداد، تصوير خاصي در ذهن داريم و آنها را به شكل‌ها يا رنگ‌هاي گوناگون درك مي‌كنيم.
اين مساله را مي‌توان به شبكه‌هاي تلويزيون هم نسبت داد. شبكه‌هاي سيما اگر چه موجود زنده نيستند و آنها را به عنوان مظاهر و نمادهاي فناوري ارتباطي مي‌شناسيم، اما آنها يك مفهوم يا پديده كاملا انتزاعي هم نيستند كه صرفا بنا به تعريفي مشخص و از پيش تعيين شده تصوير شوند.
شبكه‌هاي تلويزيوني بنا به عقبه تاريخي، نوع كيفيت برنامه‌ها و سطح و طيف مخاطبانش مستقل از تاويل‌هاي فردي واجد هويت مجازي و رسانه‌اي ويژه‌اي هستند كه از شباهت و اشتراك‌هاي زيادي بين مخاطبان برخوردارند.
نگارنده مي‌كوشد در اين مقاله تصوير ذهني خود را از اين شبكه‌ها ارائه كند كه بديهي است اين تصورات هم شخصي است و هم مي‌تواند وجوه مشتركي با تصور خوانندگان اين متن داشته باشد. در واقع سوژه متن، واجد خاصيت هرمنوتيكي و تاويل‌پذير است.
شبكه يك به عنوان قديمي‌ترين كانال تلويزيوني، جايگاه يك پيشكسوت را در ميان شبكه‌هاي مختلف پيدا كرده و همچون يك پدر و استاد، داراي اقتدار و احترام ويژ‌ه‌اي است. عموميت برنامه‌هاي آن و گستردگي دريافت آن در سراسر كشور به لحاظ كمي نيز موجب بزرگي و ابهت آن شده است.
به همين دليل به آن شبكه ملي يا سراسري نيز مي‌گويند. بسياري از برنامه‌هاي سيما در ژانرهاي مختلف تلويزيوني براي اولين بار از اين شبكه پخش شده است و بسياري از مخاطبان بويژه ميانسالان و قديمي‌ترها نسبت به آن داراي نوعي حس نوستاژيك هستند؛ مثلا هيچ‌يك از بخش‌هاي خبري جايگاه و منزلت اخبار 21 شبكه اول را در ميان مردم پيدا نكرده و حتي تاسيس شبكه خبر هم نتوانسته موقعيت اين بخش خبري را نزد مخاطبان تنزل دهد و كمرنگ كند يا مثلا برنامه ورزش و مردم با اين‌كه برنامه‌هاي متعدد و جذاب‌تر ورزشي بويژه در شبكه سوم توليد شد، اما همچنان از يك جايگاه و ارزش تاريخي برخوردار است. در واقع برخي آيتم‌ها و برنامه‌هاي يك شبكه به كليت و ماهيت آن شبكه اصالت و هويت مي‌بخشند.
زماني شبكه‌هاي تلويزيوني اينقدر گسترده نبود و هر شبكه‌اي براي خود آيتم سينمايي تاسيس نكرده بود، فيلم‌هاي عصر جمعه بود كه علاقه‌مندان به سينما را بر سر ذوق مي‌آورد و بعدها توليد برنامه هنر هفتم به شكل تخصصي‌تري به نياز علاقه‌مندان خاص سينما پاسخ مي‌داد. در زمان جنگ نيز برنامه‌هايي مثل روايت فتح و اخباري كه از جبهه گزارش مي‌دادند، متعلق به اين شبكه بود.
سخنراني رهبران ديني و سياسي و اطلاعيه‌هاي مهم نيز هنوز از اين شبكه پخش مي‌شود. بسياري از هم‌نسلان ما دوران كودكي خود را با كارتون‌ها و برنامه كودك شبكه اول به ياد مي‌آورند.
همچنين دلتنگي عصر‌هاي جمعه با برنامه گزارش هفتگي اين شبكه عجين بود. مجموع اين عوامل و عناصر هويت مقتدرانه و پدرگونه‌اي به اين شبكه تلويزيوني داده كه همچون فرزند اول خانواده داراي جايگاه ويژ‌ه‌اي نزد مردم است. به عبارت ديگر بايد گفت تاريخ تلويزيون با شبكه يك آغاز مي‌شود.
شبكه 2 به دليل دوستي و هم‌نسل بودن با شبكه يك براي من شبيه به عمو يا برادر بزرگ‌تر است. برخي سريال‌هاي ايراني و خارجي و برنامه‌هاي علمي بيشتر از اين شبكه پخش مي‌شد و در مقايسه با شبكه يك تنها رقيب حرفه‌اي‌اش بود، نخبه‌گراتر بود و عموميت كمتري داشت.
در دهه اخير 3 برنامه از شبكه 2 به موقعيت آن امتياز بيشتري بخشيد. يكي برنامه گفتگوي خبري با اجراي مرتضي حيدري و ديگري برنامه صبحگاهي مردم ايران سلام و برنامه خبري 30/20 بود كه باعث انتخاب اين شبكه از سوي مخاطبان ميان شبكه‌هاي مختلف شد. سال‌ها بعد كه شبكه سوم به خانواده كانال‌هاي تلويزيوني اضافه شد، شبكه 2 در ميان اقتدار شبكه يك و پويايي شبكه 3 كمتر ديده شد اما همين مساله باعث شد شاهد تحولات و تنوع بيشتري در اين شبكه باشيم.
در زماني كه شبكه تلويزيون دوتايي بود، اخبار شبكه دوم در ساعت 30/23 فرصتي بود تا آناني كه خبر 21 شبكه يك را نديدند، به اين شبكه مراجعه كنند. يكي ديگر از برنامه‌هاي پر طرفدار اين شبكه برنامه ديدني‌ها بود كه مخاطبان زيادي را جذب خود مي‌كرد.
در نهايت حس من اين بود كه شبكه 2 زير سايه شبكه يك قرار داشت كه بعدها به دليل توسعه شبكه‌هاي سيما و رقابت شبكه‌اي، روند رو به پيشرفتي را آغاز كرد. ولي به طور كلي شبكه 2 شبكه‌اي مظلوم و در حاشيه است.
شبكه 3 اولين شبكه تازه تاسيسي بود كه پس از سال‌ها به شبكه تلويزيوني كشور پيوست و با تولدش هم راه را براي تولد شبكه‌هاي ديگر باز كرد و هم به رقابت‌ شبكه‌ها دامن زد. شبكه 3 هم به لحاظ عمر حرفه‌اي و هم محتواي برنامه‌هايش، شبكه‌اي جوان به حساب مي‌آيد كه نسبت به 2 شبكه قبلي وجوه سرگرم‌كنندگي بيشتري دارد و متعلق به اوقات فراغت است.
پخش زنده مسابقات ورزشي بويژه فوتبال و همزمان شدن آن با رشد موسيقي پاپ و ساخت كليپ و نماهنگ در اين زمينه كه با مخاطبان اين شبكه سنخيت بيشتري داشت، همچنين افزايش ساخت سريال‌هاي طنز 90 شبي از اين شبكه با توجه به جوان بودن جمعيت كشور، شبكه 3 را به رقيبي سرسخت براي 2 شبكه قبلي بدل كرد.
با ساخت برنامه‌هاي جديد ورزشي مثل برنامه 90 اين شبكه به مرجع برنامه‌هاي ورزشي تبديل شد كه در مقايسه با برنامه‌هاي مشابه از فضاي دموكراتيك‌تري برخوردار بود و جذابيت بالايي داشت.
طيف مخاطبان جوان اين شبكه موجب شد بيشتر ژانرهاي تلويزيوني در اين كانال از نشاط و پويايي بيشتري برخوردار باشند حتي بخش خبري ساعت 10 شبكه 3 نسبت به شبكه‌هاي ديگر به پوشش و انتشار اخبار جذاب و جوان‌پسندتري مي‌پردازد كه طرفداران زيادي هم دارد. در نهايت اين‌كه شبكه 3 تصوير زنده و پر تحرك تري در ذهن من دارد، حتي اگر چندان به تماشاي آن ننشينم.
تلويزيون به عنوان قدرتمندترين ابزار صنعت سرگرمي همواره مورد نكوهش روشنفكران قرار داشت و فرزانگان از تماشاي آن به دليل عوام زدگي و سطحي بودن اجتناب مي‌كردند؛ اما تاسيس شبكه 4 كمي از اين بدبيني كاست و به آشتي اين قشر با جعبه جادو كمك كرد.
برنامه‌هايي كه در اين شبكه توليد و پخش مي‌شد، حال و هواي متفاوتي در مقايسه با شبكه‌هاي ديگر برخوردار بود و سعي مي‌كرد با تهيه برنامه‌هاي علمي و فرهنگي و هنري به نيازهاي مخاطبان خاص پاسخ دهد لذا در اين شبكه ديگر از برنامه‌هاي سرگرم‌كننده و لايت خبري نبود و حتي در اوايل كار هيچ تبليغات بازرگاني‌ هم از آن پخش نمي‌شد، شبكه ‌4 با توليد برنامه‌هاي علمي و مستند، گفتگوها و ميزگردهاي تخصصي، سينما 4 و پوشش خبري همايش‌هاي علمي طيف محدودتري از مخاطبان اما فرهيخته‌تر را به خود جذب كرد البته در حال حاضر با گسترش و تنوع برنامه‌هاي اين شبكه و افزايش تحصيلكردگان و دانشگاهيان در جامعه دامنه مخاطبان اين شبكه نيز گسترش يافته است.
اين شبكه اكنون تلاش مي‌كند در حين توليد برنامه‌هاي فرهنگي برخي عناصر مخاطب‌پسند و جاذبه‌هاي تلويزيوني را به آن اضافه كند تا در رقابت شبكه ‌ها بر سر جذب مخاطب بيشتر عقب نماند. برنامه دو قدم مانده به صبح نمونه‌اي از اين دست است. يكي ديگر از ويژگي‌هاي شبكه 4 اين بود كه زماني كه هنوز شبكه‌ها براي اعلام برنامه مجري داشتند، فاقد مجري و گوينده بود و در نهايت اين كه شبكه 4 با توجه به اين‌كه زمان چنداني از تولدش نمي‌گذرد ولي به دليل محتوي و ماهيت برنامه‌هايش گويي، در مقايسه با شبكه‌هاي ديگر مسن‌تر و پخته‌تر است و از احترام و منزلت والايي برخوردار است. شبكه 4 در ذهن من همچون استاد پير فرزانه‌اي است كه بايد پاي سخنان حكيمانه اش نشست و تلمذ كرد.
4 شبكه‌اي كه از آنها سخن گفتيم، در عين تفاوت يك ويژگي مشترك داشته اند و آن ملي بودن آن به لحاظ جغرافيايي و محتوايي بود، اما شبكه 5 با تولدش به قومي و محلي شدن تلويزيون كمك كرد استاني بودن اين شبكه باعث شده است مخاطبان قومي در كنار مخاطبان ملي متولد شوند اين شبكه توانست با تنوع زباني و فرهنگي به تكثر و تنوع تلويزيوني ياري رساند و شايد از اين منظر در نقطه مقابل شبكه يك قرار بگيرد به اين معني كه شبكه يك شبكه ملي و شبكه 5 شبكه استاني تعريف شد.
در واقع با توجه به معيارهاي جغرافيايي ما داراي 2 شبكه هستم يك و 5. از سوي ديگر، شبكه 5 تنها شبكه‌اي است كه داراي شعبه در سراسر كشور است كه هر يك از اين شعبه‌ها برنامه‌هاي خاص خود را متناسب با نياز منطقه ارائه مي‌كنند و بعكس شبكه‌هاي ديگر به شكل غير متمركز ارائه مي‌شود، لذا شبكه 5 در ذهن من شبيه يك بانك تصويري و نوعي ايرانشناسي است.
تخصصي‌ترين شبكه تلويزيون به لحاظ رسانه‌اي شبكه خبر است، شبكه‌اي كه يكي از آيتم‌هاي مهم تلويزيوني يعني اخبار را به اندازه يك شبكه بسط داده است. اوايل احساس مي‌شد شبكه ويژه خبر كه صرفا به پخش اخبار بپردازد، هم خسته كننده مي‌شود و هم تامين اخبار آن كار دشواري است؛ اما تغيير و تحولات روز افزون جامعه جهاني و تنوع موضوعات خبري و علاقه مخاطبان به كسب آگاهي از دنيايي كه در آن زندگي مي‌كنند در روند اين شبكه مشكلي ايجاد نكرد و رشد حرفه خبرنگاري در كشور به همراه تخصصي كردن بخش‌هاي مختلف خبري طيف‌هاي مختلفي از مخاطبان را مجذوب خود كرد؛ به طوري كه بسياري از افراد كه حوصله يا انگيزه تماشاي شبكه‌هاي ديگر را ندارند، به اين شبكه رجوع مي‌كنند.
وجود تحليل‌ها و تفسيرهاي خبري و گفتگو‌هاي تخصصي در شبكه 6 در تكامل و تحول بخش اخبار در تلويزيون تاثير فراواني داشته است. لذا شبكه خبر شبيه يك دايره‌المعارف يا روزنامه يا خبرگزاري مي‌ماند و زنده بودن بيشتر قسمت‌هاي آن به پويايي اين شبكه كمك كرده و به خبررساني سرعت بيشتري بخشيده است.
تنها شبكه‌اي كه از موضوع واحد و مشترك برخوردار است، شبكه قرآن است كه در ميان شبكه‌هاي گوناگون تلويزيون داراي جايگاه و منزلت مقدسي است كه علاوه بر هويت رسانه‌اي داراي هويت ديني و ايدئولوژيك نيز هست و تفاوت آن با ديگر شبكه‌ها مثل تفاوت مسجد با ساختمان‌هاي ديگر است.
شبكه قرآن را همچنين مي‌توان شبكه مذهبي ناميد كه با توجه به گستردگي مخاطبان مسلمان مي‌تواند طرفداران زيادي پيدا كند، به شرط اين‌كه در كنار محتواي ارزشمند آن به فرم تكنيكي و صورت‌بندي رسانه‌اي برنامه توجه شود لذا شبكه قرآن به نظر من شبيه يك مسجد و مكان مقدس است.
آموزش و انتقال ميراث فرهنگي همواره به عنوان يكي از وظايف و رسالت‌هاي رسانه تلويزيون شناخته شده است و بويژه پس از انقلاب بر تبديل شدن صدا و سيما به دانشگاه عمومي تاكيد فراواني شده است. شبكه 7 يا شبكه آموزش، پاسخ عملي به اين خواسته است كه سعي مي‌كند به آموزش مجازي و از را دور دانشجويان بپردازد.
كاركرد آموزشي و جامعه هدف اين شبكه البته مخاطبان محدودي را براي اين شبكه رقم زده و به دليل وجوه آموزشي بودن نيز شايد يكي از خشك‌ترين و رسمي‌ترين شبكه‌هاي تلويزيوني باشد لذا تصور من از اين شبكه، كلاس و مدرسه است.
هريك از شبكه‌هاي تلويزيوني با توجه به سابقه تاريخي، عملكرد، نوع خدمات و برنامه‌هايي كه ارائه مي‌كنند و طيف مخاطباني كه دارند، در ذهن ما داراي هويت و شخصيت ويژه‌اي هستند و سيماي خاصي را در خيال ما تداعي مي‌كنند البته اين تصورات با توجه به تنوع سليقه‌ها و تكثر مخاطبان متفاوت است، اما وجود خارجي دارد. اين هويت بخشي درباره شبكه‌هاي راديويي هم صادق است و جالب‌تر آن‌كه هويت انسان معاصر در سلطه جهان شبكه‌اي شده كنوني خود هويتي رسانه‌اي و شبكه‌اي است.

منبع: روزنامه جام جم